ياد كوچه‌های قديمی

[kalaavangaa]

بسمةتعالی


ياد كوچه‌های قديمی



كوچه‌ های دلت شود آباد غم مخور، نيست جز غم ِ فرياد



كوچه‌های دلت چقدر زيبا است پيچ پيچش ، محبّت از فردا است



كوچه‌ های دلت چقدر زياد بوُد هر يكش نام دوست ياد بوُدَ



من و تو در ميان قلب ِ هم جای داريم و ، نيست چيزی كم



برو ای رند مست و باده فروش دوستی را به دشمنی مفروش



من و اين دوستان ز نسل قديم دوست لا منقطع شديم ز ِنديم



خوش نداريم تا كه چنگ زنيم خس و خاشاك و ، ريشة بد خيم



دست‌خود ‌را به ‌دستها فشار دهيم چون كه از دشمنان نباشد بيم



سابع و سامع و، و يا هر كس دوستی ارجح است،من و ترا بر كس




روز سه شنبه مورّخة5/12/1393 عبّاس توكّلی( سابع ) تهران