همره انسان هميشه هست گرگ

[kalaavangaa]

بسمةتعالی
همره انسان هميشه هست گرگ

در نهاد هر كس، از نسل بشر هست پنهان گرگ ، گرگی خيره سر

همره انسان هميشه هست گرگ لاجرم جاری است پيكاری سترگ

چاره اين كار جز انديشه نيست جز ز راه فكر و هر برنامه نيست

گاه انسانی ضعيف از فكر خويش گرگ‌ را پيچيده و افتد به‌ پيش

چون مسلّط شد براو توفيق يافت بر اساس عقل خود امّيد يافت

گاه هم ، مرد شجاع بی هراس گرگ خود را داد ميدان بی اساس

گرگ‌چون‌ميدان‌گرفت‌آن زشت‌خو او برآورده دماری‌ هر چه بودش‌آرزو

گر‌كه آن گرگ بردرونش چيره شد نی‌تواند‌بر‌وجودش‌صاحب‌انديشه شد

هر كه با گرگِ درون آمد كنار خلق و خویِ گرگ را گردد دچار

گرگ خود را در جوانی كن مهار سن پيری می‌شود مفتون و هار

نيش‌دندانش‌تر‌ا‌هرلحظه‌وهردم‌گزد زهر كينش آن گه است بر تو سزد

خوی‌گرگان در‌جهان درّندگی است خوی انسان فطرتاً در بندگی است

مردمان‌راگركه‌بينی‌يكدگررا‌می‌درند خوی گرگيشان بر آن‌ها رهبرند

گر‌تو‌بينی‌دردمندان‌ِ زيادی‌ در‌جهان نيستند از دست گرگان در امان

گرگها بر‌دردمندان‌جهان‌چون‌فائقند نيست را هی جز، همه فرمان برند

چون‌جنايتكارو مجرم‌يكدگررا‌محرمند گرگشان‌با‌هم رفيق و‌آشنا‌از‌يك درند

گرگها وابسته‌اند‌و‌حيف‌انسان‌ها‌غريب بايدش‌‌گفتن‌‌به‌انسان،‌جز‌به‌مرد‌نا‌نجيب

سابعا‌گرگ‌‌درونت‌را‌چسا‌ن‌كردی مهار لحظه‌‌ها‌رادار‌دقّت تا بر او باشی سوار


روز دو شنبه مورّخة 1393/7/14 عبّاس توكّلی (سلبع ) تهران

[amerali]

سلام بر شما ای شاعر پر ذوق كلاونگايی و از اولین تحصیل کرده های محل . بعنوان اولین بازدید کننده شعر شما به شما آفرین گفته و از خدا میخواهم شما را در مبارزه با گرگ درون دائما موفق بدارد . ( عامر علی )